ماجرای سفر فرمان آرا از لندن تا لس آنجلس | قرارمان کارگردانی بود، نه بازیگری
تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۷۳۸۱۶۹
این نکته بسیار مهمی است که درک کنیم شخصیتهای شاخص حوزههای مختلف، ازجمله حوزه فرهنگ و هنر، الزاماً از ابتدا چنین بزرگ و جا افتاده نبودهاند و مسیری طولانی را طی کردهاند تا به چنین جایگاهی برسند. درک این نکته، میتواند کار را برای نوآمدگان این عرصهها راحتتر کند. بهمن فرمانآرا، از کارگردانان بزرگ سینمای ایران نیز چنین مسیری را طی کرده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
موضوع صحبت ما، سالهای آغازین شروع بهکار شما در سینماست. طبیعی است که برند تثبیتشده امروز را نداشتید و یک تازهکار بودید. چطور کارتان را در این مسیر شروع کردید، درحالیکه یک آماتور محسوب میشدید و نمیدانستید باید چه کار کنید و کجا بروید؟
شاید همهچیز از سفرم به انگلستان و آمریکا شروع شد. آن موقع ۱۶ ساله بودم و تا به حال سوار هواپیما نشده بودم. اما قرار بود که به انگلستان بروم. برادرم برای خواندن رشته نساجی به این کشور رفته بود. حالا این که حالم در هواپیما خیلی بد شد و نمیدانستم چه چیزی باید متناسب با این سفر بخورم، بماند. هواپیما اول در آتن نشست، بعد رم و بعدش هم رسید به لندن. آن موقع به لندن که رسیدم، به پانسیونی رفتم و یک سرپرست ارمنی هم داشتیم. او سرپرست دانشجویان تازهوارد بود. مرا به پانسیون برد تا چم و خم کار را یاد گرفته و ثبتنام کنم.
تا پیش از این چه ارتباطی با سینما داشتید؟
من از بچگی عاشق سینما بودم. شاید ۱۲ ساله بودم که نمایشنامهای هم نوشتم. در ایران هم که بودم، هفتهای یکبار سینما میرفتیم و تفریحمان ساندویچ و تنقلات اینجوری بود. به لندن هم که رفتم، قصدم این بود که مدرسه سینمایی ثبتنام کنم. اما وقتی که به آنجا رفتم تازه متوجه شدم که لندن مدرسه سینمایی ندارد و نخستین مدرسهای که میشد در آن سینما یاد گرفت، در سال ۱۹۶۲ تأسیس شد، درحالیکه من در سال ۱۹۵۸ آنجا بودم.
با این حال در لندن چه کار کردید؟
من به مدرسهای رفتم تا هنرپیشگی یاد بگیرم چون همانطور که گفتم مدرسهای که سینماگری و کارگردانی یاد بدهد هنوز تأسیس نشده بود. پدرم هم شرط کرده بود که فقط به اجازه خواندن کارگردانی میگذارد که به لندن بروم. من به سینما میرفتم و تا هر موقع که دلم میخواست میتوانستم فیلم ببینم. در ایران که بودیم، پدرم دیسیپلین خاصی را در خانواده اجرایی میکرد و همه فرزندان تحت یک تربیت نظممدارانه جدی قرار داشتند و باید رأس ساعت مشخص در خانه میبودند. اما حالا میتوانستم هرقدر دلم میخواهد فیلم ببینم و آزادی عمل بیشتری داشتم. یک اتاق در پانسیون هم داشتم که دستشویی و حمام و اجاق برای گرمکردن غذا داشت که در بیرون اتاقها بود و همه بهصورت اشتراکی از آنها استفاده میکردند.
با مشکل زبان انگلیسی چه میکردید؟
زبان انگلیسی را بلد بودم.
چطور؟
قبل از رفتن، در کلاسهای زبان دکتر شکوه شرکت میکردم. دکتر آن موقع کلاسهایی درست کرده بود که زبان یاد میداد. دو تا اتاق داشت؛ یک اتاقش کلاس بود و بچهها جمع میشدند و اتاق دیگرش نقش دفتر را داشت. خودش هم در آنجا تدریس میکرد. پدرم خیلی اصرار داشت که هر طور شده بهصورت خوب انگلیسی را یاد بگیرم. خلاصه در این پانسیون بودم و مسئولی که داشتیم، اسم ما را مینوشت و سرپرستی میکرد و بهصورت هفتگی پولی هم به ما میداد برای خرج خودمان؛ بقیه چیزها دیگر پای خودمان بود.
پس حسابی راضی بودید؟
خیلی خوشحال شده بودم. این سبک زندگی به من اجازه میداد فیلم ببینم؛ هرقدر که دلم میخواهد. بعد از یکسال ونیم پدرم آمد و گفت که قرار ما کارگردانی بود، نه بازیگری. گفتم اینجا که مدرسه سینمایی ندارد. قرارمان این شد که مرا به آمریکا بفرستد؛ به لسآنجلس. آنجا آشنایی داشتیم که در دانشگاه یواسسی داشت درس میخواند و گفته بود که مدرسه سینمایی اینجا حرف ندارد. من هم شال و کلاه کردم که بروم به لسآنجلس و این مدرسه. به نیویورک که رسیدم، چمدانم را زمین گذاشتم و رفتم تا ببینم نرخ بلیت اتوبوس و قطار و هواپیما چقدر است. دیدم که اتوبوس از همه ارزانتر است؛ با ۸۲ دلار میتوانستم به لسآنجلس برسم.
برایتان سخت نبود؟
من چهار شبانهروز در راه بودم. هرقدر که راه میرفت، تمام نمیشد. ما قرار بود از شرقیترین منطقه به غرب آمریکا برسیم. اتوبوس میرفت و دو ساعت به دوساعت در ایستگاهها توقف میکرد تا اگر کاری داشتیم انجام بدهیم. نزدیک شب که شد، در یکی از ایستگاهها بالش کرایه میدادند؛ ۲۵ سنت. فردا صبح که در ایستگاهی دیگر رفتیم صبحانه بخوریم، وقتی برگشتم دیدم که جمعاش کردهاند. تازه فهمیدم که اجارهای بوده. یادش بهخیر، از روز بعد که میخواستم برای صبحانه بیرون بروم، بالش را هم با خودم میبردم تا ۲۵ سنت اضافه را در ایستگاههای دیگر ندهم.
کمر درد و بدندرد نگرفتید؟
آن موقع ۱۸-۱۷ ساله بودم و بنیه خوبی داشتم. ضمن اینکه اتوبوس هم دو ساعت به دو ساعت توقف میکرد تا چیزی بخوریم و استراحتی هم بکنیم. بعدش هم رسیدیم به لسآنجلس. نخستین چیزی که توجه مرا جلب کرد، سوزش چشمام بود. به ما گفتند که ناشی از اسماگ است. قطرهای گرفتیم و به چشممان زدیم. در آنجا هم در خانهای بودیم که به ما شام و ناهار میدادند و یک اتاق هم داشتیم. روزها به دانشگاه میرفتم و بعدش به خانه برمیگشتم. در این مدرسه افرادی چون جورج لوکاس هم درس میخواندند. کلاً بحث آموزش در این مدرسه یک جهان دیگری بود برای خودش. نمرهها مهم بودند و باید جواب پس میدادی که چه چیزی یاد گرفتهای. از دیگر نکتههای جالب این بود که اجازه داشتی حتی سر کلاس با استادت هم سر موضوعی بهشدت مخالفت کنی و این جسارت برای من خیلی بدیع و تازه بود. در فرهنگشان بود که خیلی راحت چیزی را حتی در مخالفت با کسی مطرح کنی و نگران نباشی که مثلاً از نمرهات کم کند یا اتفاقی برایت بیفتد. من خیلی زود در دانشگاه کارم را شروع کردم و موقعیت خوبی برایم پیش آمد. آقایی بود به نام سیروس هدایت که در حال فارغالتحصیلی بود. او مسئول سمعیبصری دانشگاه بود. شغلش را به من داد، چون ایرانی دیگری آنجا نبود که قابلیت عهدهداری این شغل را داشته باشد. من این موقعیت را داشتم که ۲۰ ساعت بین کلاسها کار کنم و نصف شهریهام را باید میدادم و علاوه بر آن ماهی ۱۵۰ دلار هم بهخودم پرداخت میکردند که میتوانست کل هزینههای زندگی مرا جبران کند.
پس خیلی زود در مسیر مورد علاقه و درست خودتان در سینما جا افتادید؟
دوران خوبی در آمریکا داشتم. با معلمانمان دوست بودیم و فیلم کار میکردیم و حتی فیلم کوتاه میساختیم. ضمن اینکه در ۲ سال اول باید همه رشتههای فنی سینما را هم یاد میگرفتیم. بعدش هم که آمدم ایران. ولی چون دیپلم نگرفته، رفته بودم خارج و لیسانس گرفته بودم، میگفتند طبق قانون باید بروی یک سال درس بخوانی تا جبران آن دیپلم هم بشود. البته چون این امر باعث میشد تا سربازیرفتنم کمی به تعویق بیفتد، خوشحال بودم. هرچند در نهایت دوست داشتم که سربازی را بروم و به آمریکا برگردم به عشق سینما.
تفاوت سینما آموختن شما و جوانان امروز در چه بوده؟
ببینید! آن موقع امکاناتی مثل گوگل و اینترنت و... نبود که بتوانی اطلاعات را کامل بگیری. در نتیجه ناچار بودیم به شیوهای دیگر دنبال دانستنیها و دانش لازم برویم و هر چیزی را هم بهدست میآوردیم، بهشدت حفظ میکردیم. آن موقع کتابها را شاید راحت بهدست نمیآوردیم و به همین دلیل کتابهایی که داشتیم برایمان شبیه گنج بودند. سالها پیش که در دانشگاه هنر درس میدادم، خاطرم هست یکی از شاگردهایم سیدی بود که از قم میآمد. دفعه اول دیر رسید. به او تشر زدم که اگر دفعه بعد دیر کنی راهت نمیدهم؛ برگشت و گفت که مرا اشتباهی برده بودند کرج. بحثم این است که با این شدت و جدیت باید دنبال سینما و هنر و فرهنگ بود و ما هم با همین جدیت دنبالش بودیم.
و فکر میکنید اشکال بیشتر جوانان سینماگر امروز ما در چیست؟
ببینید! من کارم را میکنم و شما هم کارتان را میکنید و بقیه هم کارشان را میکنند. شاید کسی هم پیدا بشود از کار من و شما خوشش نیاید. جوانان امروز سینمای ما، این را درک نکردهاند و کلی از وقتشان به جوابدادن میگذرد که مثلاً چرا فلانی گفت بازیات یا فیلمات چنین است. باید درک کنند که شاید کسانی باشند که کارشان را دوست نداشته باشند و بهتر است فقط به کارشان بپردازند و کارشان را بکنند.
منبع: روزنامه همشهریمنبع: ساعت24
کلیدواژه: مدرسه سینمایی لس آنجلس آن موقع
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۷۳۸۱۶۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پخش چند فیلم ضدسیاستهای آمریکا و با حال و هوای معلمان
شبکه تهران از امشب فیلمهایی را با موضوع ضدسیاستهای آمریکا و شبکه امید با نقش و محوریت معلمان روی آنتن میبرند. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شبکه تهران در این هفته 4 فیلم ضد سیاستهای آمریکا پخش میکند. فیلمهای سینمایی «تیم کشتار»،«جزیره بی عدالتی ها ـ آلکاتراز»، «دختر عزیزم» و «قیام» از امشب تا پنجشنبه 20 اردیبهشتماه ساعت 24 از شبکه تهران پخش میشود. جزئیات این فیلمها را در ادامه ببینید:
فیلم سینمایی «تیم کشتار» به کارگردانی «دن کراس»، دوشنبه 17 اردیبهشتماه ماه ساعت 24 از شبکه تهران پخش میشود.
در این فیلم با بازی الکساندر اسکارسگارد، نت ولف و آدام لانگ خواهیم دید: اندرو برگمن یک سرباز جوان آمریکایی است که در سال 2009 به فرماندهی گروهبان دیکستر و بقیه سربازان گردانشان به قندهار افغانستان رفتهاند. او شاهد اتفاقات وحشیانه و کشتار بیدلیل مردم افغان است و از این قضیه خیلی ناراحت میشود ولی هیچکس اهمیتی به این موضوع نمیدهد. سایر سربازان به راحتی با این قضیه کنار آمده اند ولی اندرو واقعا در سختی است او با پدرش چت میکند و موضوع را به او میگوید و بعد هم سعی میکند که به مقامات بالاتر کشتار بیدلیل مردم را گزارش دهد، ولی ...
فیلم سینمایی «جزیره بیعدالتیها آلکاتراز» به کارگردانی «مارک روکو»، سهشنبه 18 اردیبهشتماه ساعت 24 از شبکه تهران پخش میشود.
داستان این فیلم با بازی کریستین اسلیتر، کوین بیکون، گری اولدمن و ویلیام اچ. مسی؛ درباره جیمز استپ هیل وکیل مدافعی جوانی است که به تازگی از مدرسه حقوق فارغ التحصیل شده و اولین پرونده وکالتش را به عنوان وکیل تسخیری هنری یانگ به عهده میگیرد. هنری یانگ وقتی نوجوان بوده به جرم دزدیدن پول ناچیزی از روی ناچاری، به حبس طولانی مدتی در زندان آلکاتراز محکوم شده است ...
فیلم سینمایی «دختر عزیزم» به کارگردانی «دان مانچینی»، چهارشنبه 19 اردیبهشتماه ساعت 24 از شبکه تهران پخش میشود.
در این فیلم با بازی برد دوریف، زکری آرتور، تئو بریونز و الیویا الین لیند خواهیم دید: آماندا بیماری سرطان دارد و همسرش ری کوپر و دختر شریچل از او در بیمارستان نگهداری می کنند، تا اینکه پزشک اعلام میکند که یک دارو که متعلق به شرکت دارویی بایو پرایم به مدیریت سایمون کیلی است میتواند روند درمان را سریعتر کند. ولی این دارو از بازار جمع میشود، ری با برنامه تلویزیونی کیلی تماس میگیرد و او را تهدید میکند که در صورتی که همسرش بمیرد او را میکشد. آماندا میمیرد و خبرنگاری به نام مارتین بنت با ری تماس میگیرد و میگوید که مدارکی دارد که شرکت دارویی تخلفاتی داشته است ولی سر قرار مارتین و ری کشته میشوند و ریچل هم ...
فیلم سینمایی «قیام» به کارگردانی «کتان مهتا»، پنجشنبه 20 اردیبهشتماه ساعت 24 از شبکه تهران پخش میشود.
در این فیلم با بازی عامر خان و رانی موکرجی خواهیم دید: سال 1857 هندوستان تحت سیطره انگلستان است آنها کمپانی هند شرقی را دایر کرده و دست به اقدامات غیرقانونی از جمله کارهایی که کمپانی انجام میدهد کشت خشخاش توسط کشاورزان هندی است. سروان گوردون انگلیسی و مانگال پاندا با هم دوستی دیرینهای دارند. یکی از سربازان انگلیسی در یک میهمانی یک هندی را کتک میزند و مانگال جلوی او را میگیرد و همین باعث کینه آن سرباز از مانگال میشود و بار دیگر که سرباز قصد آزار دختری روستایی را دارد مانگال جلوی او میایستد. سرباز میخواهد به هر طریقی که شده از وی انتقام بگیرد ولی گوردون جلوی او را میگیرد. سروان گوردون خود از یک خانواده فقیر انگلیسی بوده و به دختر یکی از بزرگانی که در قاچاق تریاک به چین دخالت دارند علاقهمند است ولی ...
فیلمهایی با محوریت نقش معلمان در شبکه امید
شبکه امید از امروز تا چهارشنبه 19 اردیبهشتماه، 4 فیلم با حال و هوای مدرسه پخش میکند. فیلمهای سینمایی «آقا معلم»، «معلم دهکده»، «کلاس سوم ب» و «جریان هوای آبی» ساعت 18 از شبکه امید پخش میشود. جزئیات پخش این فیلمها را در ادامه ببینید:
فیلم سینمایی «آقا معلم» به کارگردانی «باربارا بریدرو»، یکشنبه 16 اردیبهشتماه ساعت 18 از شبکه امید پخش خواهد شد.
در خلاصه داستان فیلم با بازی هانا هوکسترا، کاس جانسن و ویلم وگد آمده است: معلم جوانی که دوره کارآموزی را طی میکند از اواسط سال تحصیلی معلم کلاسی میشود که پسر بچهای در کلاس به نام توبی به تازگی پدرش را از دست داده است و مادرش دچار افسردگی شدید است. معلم جوان تمام قوانین و روشهای سنتی آموزشی را کنار میگذارد و با روش ابداعی و شاد به دانشآموزان درس میدهد و ...
فیلم سینمایی «معلم دهکده» به کارگردانی «آدریان کوآن»، دوشنبه 17 اردیبهشتماه ساعت 18 از شبکه امید پخش خواهد شد.
در خلاصه داستان فیلم با بازی کلی مارتین و دالی آمده است: لیلیان معلم با سابقهای است. او متوجه میشود که مدرسهای در منطقه ای فقیر وجود دارد که به دلیل پرداخت کم حقوق هیچ معلمی حاضر به تدریس در آن نیست. آن مدرسه پنج دانشآموز دارد و اگر تعداد آنها کمتر از پنج نفر بشود آن مدرسه طبق قانون باید تعطیل شود. لیلیان تمام تلاشش را میکند تا مدرسه بسته نشود که ...
فیلم تلویزیونی «کلاس سوم ب» به کارگردانی «غلامرضا رمضانی»، سهشنبه 18 اردیبهشتماه ساعت 18 از شبکه امید پخش خواهد شد.
داستان این فیلم در یک مدرسه اتفاق می افتد؛ معلم محبوب کلاس سوم (ب) برای همیشه مدرسه را ترک میکند، بی آن که دلیل خاصی برای بچه ها بیان کند. بچه ها برای پیدا کردن دلیل این کار معلمشان، سعی میکنند او را خارج از مدرسه بیابند. پس از مدت کوتاهی معلم جوانی جایگزین معلم قبلی میشود، در حالی که بچهها علاقهای به او ندارند و خواستار بازگشت معلم خود هستند. بچهها دست به دست یکدیگر داده و نهایت تلاش را برای بازگرداندن معلم خود میکنند...
بهروز شعیبی، احمدرضا اسعدی، جمشید جهانزاده، حسین آقایی و سوگل طهماسبی بازیگران این فیلم هستند.
انیمیشن سینمایی «جریان هوای آبی» به کارگردانی «ماساکی تاچیبانا»، چهارشنبه 19 اردیبهشتماه ساعت 17 از شبکه امید پخش خواهد شد.
در این انیمیشن خواهیم دید: تاماکی تسورو، دختر دبیرستانی شادابی است که برای شروع دوره دانشگاهی عازم دانشگاه آئوناگی میشود. یک روز، او در حیاط دانشگاه مشغول بازی تنیس، ناگهان با گلایدری که در حال انتقال از جایگاه بود برخورد میکند و بال آن شکسته میشود. هزینه خسارت وارده دو میلیون ین میشود که از پرداخت آن عاجز است لذا با موافقت مربی به عنوان دستیار به باشگاه هوانوردی انجمن ورزشی دانشگاه میپیوندد. در حین خدمت در این باشگاه بیشتر مورد توجه مربی جوان قرار میگیرد و به خوبی پرواز کردن با گلایدر را میآموزد. مربی که از یک طرف تحت فشار اسپانسر مسابقات برای جبران خسارت و از طرف دیگر به مادر بیمارش در آلمان فکر میکند، ژاپن را ترک میکند و همین مسئله باعث افت انگیزه و روحیه اعضای باشگاه من جمله تاماکی میشود. تاماکی تصمیم میگیرد که ...
انتهای پیام/